ای ز عکس رخ تو ، آینه ماه
شاه حسنی و،عاشقانت سپاه
هر کجا بنگری ، دمد نرگس
هر کجا بگذری ، بر آید ماه
روی و موی تو نامه خوبی است
چه بود نامه ، جز سپید و سیاه
به لب و چشم ، راحتی و بلا
به رخ و زلف ، توبه ای و گناه
دست ظالم ، ز سیم کوته به
ای به رخ سیم ، زلف کن کوتاه!
کسایی مروزی
آدمی را کاو نباشد تجربت
بر چنان آدم شرف دارد ستور
میخوردمسکین نمک برجای قند
طعم شیرین را نمیداند ز شور
مختصرگویم به هرکاری که هست
کور بینا بهتر از بینای کور
قاآنی
محرمه الجنه علی القتاتین المشائین بالنمیمه .
بهشت بردروغ پردازان وسخن چینان حرام است.
حضرت
امام محمد باقر
علیه السلام
گرنیم شبی مست در آغوش من افتد
چندان به لبش بوسه زنم کزدهن افتد
صد بار به پیش قدمش جان بسپارم
یکبار مگر گوشه چشمش بمن افتد
ای برسر سودای تو سرها شده برباد
دور از تو چنانم که تنی بی بدن افتد
آوازه کوچک دهنت ورد زبانهاست
پیدا شود آن راز که در هردهن افتد
شیرین نفتد هرکه زند تیشه که اینکار
شوری است که تنها به سرکوهکن افتد
ملک الشعرای بهار
درمسلک ما طریق مطلوب خوش است
دلجویی مردمان مغلوب خوش است
کافی نبود برای ما نیت خوب
با نیت خوب ، کرده خوب خوش است
فرخی یزدی