یک لحظه در خیال
صدا
درذهن من
صدای تو پروانه یی ست
که یک لحظه درخیال
می نشیند و
برمی خیزد.
درذهن من
صدای تو چون روشنای صبح بهاری
از شاخه ای شسته
با قطره های شبنم
می ریزد
**
نقش پرنده یی
برکاسه شکسته چینی
عطر خوش مزارع شالی
درکوچه های مهتابی
ونیمروز خانه گالی پوش
دیدار چند باره تصویر ابرها
درآسمان وآب
در ذهن من
هزار خاطره برمی خیزد
تا صدای تو بنشیند.
12 شهریور1367
کاظم سادات اشکوری
جناق دوستی
حق احسان
نشاید حق احسان را شکستن
نمک خوردن نمکدان را شکستن
جناق دوستی را گر شکستی
نباید عهد و پیمان را شکستن
مبرآب ازبرای نان که خوش نیست
برای پسته دندان را شکستن
چه بیم ازمرگ چون سوداسیراست
گرش درهای زندان را شکستن
توان با عقل گشتن چیره برعشق
اگر با مشت سندان را شکستن
نگیرد تا جهان را سیل عصیان
نباید سد ایمان را شکستن
نخواهی دل بسوزد باغبان را
نمی باید درختان را شکستن
من وتو شاخ وبرگ یک نهالیم
نزیبد شاخی ازآن را شکستن
زهی نیروی حرف حق که موری
تواند چون سلیمان را شکستن
چوخوداندرشکست خودبکوشد
نیازی نیست نادان را شکستن
نباشد کمتر از سوزاندن بیت
دل زار فقیران را شکستن
درست آنگه مسلمانی تو(خوشدل)
که نفس نا مسلمان را شکستن
خوشدل تهرانی
بیچاره دلم
یاد تو کنم ، دلم طپیدن گیرد
خونابه زدیدگان چکیدن گیرد
هرجا خبردوست رسیدن گیرد
بیچاره دلم زتن پریدن گیرد
حضرت مولانا
جلال الدین محمد بلخی
مولوی
صدبوسه هر روزه
کی پست شود آنکه بلندش تو کنی
شادان شودآن دل که نژندش توکنی
گردون سرافراشته صد بوسه دهد
هرروز بدان پای که بندش تو کنی
حمیدالدین بلخی
متوفی559