خوش بحال غنچه های نیمه باز
بوی باران، بوی، بوی خاک
شاخه های شسته ، باران خورده، پاک
آسمام آبی و ابرسپید
برگهای سبزبید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست...
نرمک نرمک میرسد اینک بهار
خوش بحال روگار!
فریدون مشیری
گل بر گستره ماه
اعتباری ست برای تن آب،
شست و شو دادن گیسوهایش.
خنده اش – معجزه درمعجزه اش –
انفجار همه گل هاست سو گل هایش.
اوکه منصور زنان درهمه جاست،
چهره اش ، نعره زیبای اناالحق هاست
مقطع قلب پرنده ست صمیمیت او.
خواب را میماند،
اما،
درکنار من خاکستر خوابش،
خفته ست
گل که برگستره ماه قدم بردارد، اوست.
وخداحافظی اش،
آنچنان چلچله سانست که من می خواهم،
دائما بازبگوید که : خداحافظ ، اما نرود.
وسخن گفتن او،
مثل اسطوره یک جنگل شیشه ست ، که بر سطحش،
بلبل ازحیرت ، دیوانه شده، لال شده ست.
رضا براهنی
جزباده شوق دوست،عشرت نبود
بی درد کسی نشئهء وحدت نبود
میخانه عالم ک پراز دردسر است
خالی زخمار و رنج و محنت نبود
سرمدکاشانی
عیشی نبودچوعیش لولی وگدا
افکنده کله ازسر و نعلین ازپا
پا برسرجان نهاده ، دل کرده فدا
بگذاشته از بهر یکی هردو سرا
شیخ فخرالدین عراقی
متوفی 670
از گفتن لااله به الا زده ایم
ما گردن نفس را به تیغ تحقیق
در کوی مترس بی محابا زده ایم
حکیم افضل الدین محمد مرقی کاشانی
معروف به
بابا افضل کاشانی