دریا

فرهنگی،ادبی،عرفانی،عمومی

دریا

فرهنگی،ادبی،عرفانی،عمومی

جوینده اسرار حق

 

 

 

 

روزی شخصی نزدیک شیخ ما آمد وگفت :

 

-((ای شیخ ، آمده ام تا از اسرار حق چیزی بامن نمائی .))

 

حضرت

 

شیخ ابوسعید ابوالخیر گفت :

 

-(( بازگردتافردا ))

 

آن مرد بازگشت

 

شیخ بفرمود تا آن روز موشی بگرفتند ودر حقه کردند

 

و سرحقه محکم کردند.

 

دیگر روز آن مرد بازآمد وگفت :

 

-(( ای شیخ آنچه وعده کردی بگو .))

 

شیخ بفرمودتا آن را به وی دادند وگفت :

 

-((زینهار! تاسر این حقه باز نکنی ! ))

 

مرد حقه را برگرفت وبه خانه رفت وسودای آتش بگرفت که

 

آیا دراین حقه چه سراست ؟

 

هرچه صبرکرد نتوانست سرحقه باز کرد وموش بیرون جست وبرفت.

 

مرد پیش شیخ آمد وگفت :

 

ای شیخ ، من از تو سرخدای تعالی طلب کردم تو موشی بمن دادی ؟

 

شیخ گفت :

 

-(( ای درویش ، ما موش درحقه بتو دادیم توپنهان نتوانستی داشت،

 

سرخدای را باتو بگوییم چگونه نگاه خواهی داشت . ؟ ))

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد