اندوخته ارزنده
دوستان مورد اعتماد اندوخته ارزنده یکد یگرند
حضرت
امام جواد
علیه السلام
تا از وطن بر افتد
بازار دهر نبود جز ماجــــرا فروشی
یکسو نیاز یکسو ناز و ادا فروشی
ما و نیاز و عرضی بر آستان مطـــــلق
کآنجا رواج نبود چون و چرا فروشی
زلفش به باد میداد از هر دو سو دلم را
یک مشتری چه سازدبا این دوتا فروشی
طی طریق وحــدت مشکل نبود اول
مشکل فتــاد آخر از رهنـــما فروشی
ایمان و حسن فطرت دادن به نیم نانی
بیگانه عار دارد زین آشنـــا فروشی
فریاد بلبلان نیست جز یاس شادمانی
کآندر چمن ندیدند مهر و وفا فروشی
فصل بهار گل داشت یک پیرهن دریدن
دلال صبــح دارد چاک قبــــا فروشی
در باغ زندگانی فیاض حاصلی شو
تنها به سرو زیبــــد قد رسا فروشی
بر رنجبر فروشد هر کس متاع خود را
جمعی دوا فروشی جمعی دعا فروشی
چون شیخ نیست امروز اهل قلم گرفتند
میــراث شیخ یعنی رنگ ریا فروشی
بر پیـــشۀ تملق نام هنــر نبنـــدیـــد
جز گرد ره ندارد این خاک پا فروشی
یارب که بسته گردد دکان مفتی شــهر
تا از وطــن برافتد رسم خـدا فروشی
ازخون کشتۀ عشق ساقی به چهرۀ خم
واضح نوشت کاینجا است آب بقا فروشی
آزاده کیست بلخی درکیش عشق ومستی
آنکو گرفت جامی از این بـلا فروش
حضرت
سید اسماعیل بلخی
ظرف عدالت
اگر ظرفی باشد
که همه گروه ها وهمه افراد را درخود بگنجاند
و رضایت همه را بدست آورد
آن ظرف ، ظرف عدالت است ،
اگر
کسی با عدالت راضی نشد
ظلم او را راضی نمی کند
حضرت امیرالمومنین
علی
علیه السلام
با رخ
ما با رخ آن شمع دل افروز خوشیم
پیوسته از او به گریه و سوز خوشیم
امروز که خوش می گذرد خوشحالیم
خوش نیست حدیث دی که امروز خوشیم
دوست محمد بدخشی
(دوستی)
قرن دهم
آهی که دل امروز کشد
عالم همه زین میکده بیهوش برآمد
چون باده ز خم بیخبر ازجوش برآمد
چندانکه گشودیم سردیگ تسلی
سرپوش دگر از ته سرپوش بر آمد
حرفی بزبان آمده صد جلد کتابست
عنقا بخیال که فراموش بر آمد
ای بیخبران چاره فرمان ازل چیست
آهی که دل امروز کشد دوش برآمد
حضرت
عبدالقادر بیدل دهلوی