از دست تو گر زهر رسد قند بود
بر پای دلم ز عشق تو بند بود
می گردم ومی آرمت آخربه کمند
از هند و عراق وگر سمرقند بود
حجار شیرازی
از دست تو گر زهر رسد قند بود
بر پای دلم ز عشق تو بند بود
می گردم ومی آرمت آخربه کمند
از هند و عراق وگر سمرقند بود
حجار شیرازی
اندر طلبت گرد جهان می گردم
گاهی به زمین وآسمان می گردم
هرجا که روم تویی ولی کور منم
بیهوده به گرد این و آن می گردم
محمود عشقی
ایمان درست عشق کیشان دارند
هرچند که ظاهری پریشان دارند
مفتاح حقایقی که می جویی فیض
زیشان غافل،مشو که ایشان دارند
حضرت
ملامحسن فیض کاشانی
باقی مانی گهی که ماضی باشی
بر خلق خدا حکم چنان کن که اگر
آن برتو کند کسی، تو راضی باشی
مجدالدین نسوی
قرن هفتم
مسکین دلکا،شب وصال است امشب
دیگر ز چه رو ترا ملال است امشب
از طالع خود مگر نداری باور
کایام فراق را زوال است امشب
ناصری فسایی
متوفی 1299