دریا

فرهنگی،ادبی،عرفانی،عمومی

دریا

فرهنگی،ادبی،عرفانی،عمومی

دید و پسندید و پذیرفت،

وقتی ذالنون مصری ، از شهر برون آمد .

 

گبری را دید که برف همی رفت ، وگاورس همی شانید .

 

ذالنون گفت :

 

یا دهقان ، این چیست که همی کنی ؟ نه روز تخم کشتن است .

 

وی گفت : ای استاد .ذتخم نمی کارم ، امروز روزی سرد است ،

 

و مرغکان چیزی نیابند ، این گاورس ازبهر ایشان می شانم !

 

ذالنون گفت : ازتو نپذیرد !

 

گفت : اگر نپذیرد ، باری بیند !

 

چون وقت موسم حج درآمد ، ذالنون به حج شد ،

 

آن مرد را دید درموقفگاه !

 

گفت : ای دهقان . این چه جای تو است ؟

 

گفت : ای ستاد . آن  روز به یاد دارد،

 

گفتی ازتو نپذیرد ، من گفتم ، باری بیند اگر نپذیرد ،

 

آگاه (باش) که دید وپسندید وپذیرفت،

 

وبنواخت ومسلمانی کرامت ، وبه درگاه بارداد!

 

 

منخب رونق المجالس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد