گرجرعه ای ازجام لبت نوش کنم
مهر همه دلبران فراموش کنم
یک حلقه ز زلف عنبرینم بفرست
تا حلقه بندگیت در گوش کنم
برهان الدین گنجه ای
ای رفته غبار وهمت ازدل می رقص
گه درخلوت،گهی به محفل می رقص
یعنی چون شمع اگر زخود بی خبری
آتش در فرق و پای درگل می رقص
بیدل دهلوی
متوفی 1133
سرمایه عیش جاودانی غم تو
بهتر ز هزار شادمانی غم تو
گفتی که چنین واله وشیدات که کرد
دانی غم تو ، وگر ندانی غم تو
عبدالرحیم خان بدخشانی
متوفی 1036
همچون بید خم شو و چون بلوط مقاومت کن
((استادان فن جوجیتسو))
منبع
ره پو بانک سخنان بزرگان
ای عقل خجل ز جهل و نادانی ما
درهم شده خلقی ز پریشانی ما
بت دربغل وبه سجده پیشانی ما
کافر زده خنده بر مسلمانی ما
حضرت
شیخ بهائی
متوفی 1031