خواهان توخسته باد مانند دلم
در دام تو بسته باد مانند دلم
آن زلف پراز تاب که بی تابم ازو
یارب که شکسته باد مانند دلم
احمد گلچین معانی
چون چشم سیه بناز می گردانی
بر من غم دل دراز می گردانی
شوخی است عظیم نرگس بیمارت
خوش می گردد چو باز می گردانی
سلمان ساوجی
دریای سرشک دیده پرنم ماست
وآن بار که کوه برنتابد غم ماست
در حسرت همدمی بشد عمر عزیز
مادرغم همدمیم و غم همدم ماست
مهستی گنجوی
ساقی قدحی که تا گلو تربکنیم
یا هو بزنیم و نامش از بر بکنیم
هر آنچه بجز خیال جانان باشد
بیرون زدل و زدیده و سر بکنیم
شاهین زنجانی